ستیای نازنینمستیای نازنینم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

چراغ خونه ی ما

بالاخره تکون خوردی...

از جمعه غروب که به همراه خاله ندا برگشتیم تهران  هی میخواستم بیام مطلب بنویسم اما مگه خاله ندا میذاشت!!!!!! از صبح تا غروب پای اینترنت هست و اهنگ دانلود میکنه جونم برات بگه که غروبا هم باهم میریم گشت وگذار وبازار...ندا دنبال لباس عروس ومنم دنبال لباس مجلسیه خوشگل که شایسته خواهر عروس باشه اخه اگه خدا بخواد عروسی خاله ندا 6 فروردینه وتا اون موقع فکر کنم زشت ترین وچاق ترین خواهرعروس در کل فامیل بشم چون علاوه بر چاقی از چیزی که بدم میومد داره سرم میاد و اون هم پفه..پف درناحیه بینی(ای خدااااااااا)  یعنی تا موقع عروسی یه بی ریختی بشم که خدا میدونه بگذریم... این ده روزی که ساری بودیم کلی خوش گذشت.تازه برف هم اومد منم که عاشق بر...
2 بهمن 1391
1